مردان دیداری هستند؛ برای همین است که همیشه میخواهند چراغها روشن باشد. علم این را اثبات کردهاست، و به همین صورت، از این ادعا نیز حمایت میکند که زنان واقعا پیچیده هستند- چه تناقضی!
اما چیزی که زنان میخواهند واقعا روشن و آشکار است. برای بیشتر آنها ظاهر فیزیکی همهچیز نیست. زنان مردی میخواهند که سرشار از هوش باشد و کمی هم عاطفهی عمیق داشته باشد.
شاید همیشه به داشتن همهی این خصیصهها تمایل نداشتهباشید، یا حتی ندانید شامل چه چیزهایی است. برای همین ما چند خصیصهی شخصیتی را گردآوری کردهایم که زنان در اغلب شریکهای عشقی جدی جستوجو میکنند. اکنون میتوانید روی بهترین ویژگیتان تاکید کنیدو… میدانید، امتیاز بگیرید!
داشتن اعتماد بهنفس و جهت در تصمیمگیریها اغواکننده است. ما بیشتر دوست داریم با مردی بیرون برویم که میگوید”ساعت ۸ در یولیسس منتظرت هستم” نه آدمی که میپرسد”خوب، کجا باید بریم؟”
هوش فراتر از خواندن کتاب و فراست در کسبوکار است. مردی که در حرفهی خود ماهر است، چه فروش املاک و مستغلات تجاری باشد چه ساختن نوشیدنیهای ترکیبی، جذاب است. زنان فریفتهی چالش هستند، و مردی که آنقدر جاهطلب هست که خود را در هر سطحی به چالش بکشد، هم به ما فرصتی میدهد تا چیزی از او یاد بگیریم و هم انگیزه میدهد تا خودمان را به چالش بکشیم. این همیشه یک چراغ روشن است.
بذلهگویی و شوخطبعی بخشی توصیفناپذیر از خوشرویی هستند. مردی که میتواند به جوکهایی که خیلی بد تعریف کردهایم و به خودش بخندد، کسی است که ما میخواهیم با او باشیم. یک شخصیت خوشبرخورد در اتاق، فضا را صمیمی میکند و باعث میشود از اینکه خودمان هستیم احساس راحتی کنیم.
آدمها اختلاف نظر دارند و این اجتنابناپذیر است، اما مردی که میتواند ذهنی باز داشتهباشد، به اختلافها نطرها احترام بگذارد و برای بحث سازنده ارزش قائل باشد، به حدی از پختگی رسیدهاست که مد نظر زنان است. او درست را از غلط تشخیص میدهد، اما در عین حال درک میکند چیزی که از نظر او درست است، احتمال دارد از نظر فردی دیگر غلط باشد.
گفتوگوی صادقانه که فراتر از مسائل سطحی است، خیلی مهم است. بیشتر زنان به مردانی جذب میشوند که میتوانند گفتوگو را آغاز کنند؛ این کار سطحی از اعتماد را ایجاد میکند که مانند خیابانی دوطرفه خواهدبود.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که فناوری، اتصالات را کوتاه کردهاست، و این باعث میشود مدام چیزهایی وجود داشتهباشد که حواسمان را پرت کند. بنابراین، فردی که بتوان فورا با او تماس گرفت بسیار قابل ستایش است. زنان به دنبال شنودههای باتوجه، و شریکهای عشقی هستند که بتوانند ارتباط برقرار کنند و خودشان را با روشهایی فراتر کلمات ابراز کنند. توجه کردن به چیزهای ظاهرا بیاهمیتی که گفتهایم، غافلگیر کردن ما، یا فقط گوش سپردن به ما، گویای این است که شما میتوانید دل ما را بهدست بیاورید.
داشتن اعتماد بهنفس و جهت در تصمیمگیریها اغواکننده است. ما بیشتر دوست داریم با مردی بیرون برویم که میگوید”ساعت ۸ در یولیسس منتظرت هستم” نه آدمی که میپرسد”خوب، کجا باید بریم؟” ما میخواهیم با شما وقت بگذرانیم؛ مهم نیست کجا. اما، در عین حال باید انگیزه داشتهباشیم. قاعدهی کلی: اگر میخواهید ما را به بیرون دعوت کنید، مستقیما این کار را بکنید. اگر مایل نباشیم، میگوییم نه؛ مقدمهچینی واقعا طاقتفرسا است. وقتی ما شما را به بیرون دعوت میکنیم، اگر ناگهان تاریخی را مشخص کنید که در آن برای هر چیزی آماده باشید، به همان اندازه جذاب است.
حتی اگر بچه نداشتهباشید، یا قصد بچهدار شدن نداشتهباشید، زنان به سمت مردانی کشیده میشوند که به خانواده گرایش دارند، مردانی که ثابت کردهاند برای خواهرزادهشان، کودک همسایه در خیابان، برادر، یا فرد جدید در محل کار الگویی قابل اتکا هستند. یک مرد قابل اتکا تعادل را رعایت میکند؛ میداند چگونه کار، دوستان، خانواده و یک رابطه را مدیریت و اولویتبندی کند.
وقتی صحبت از اتاقخواب میشود، از همه مهمتر میداند: لزوما به خاطر اینکه فقط او ارضا شده است کار او تمام شدهاست، رابطه جنسی تمام نشدهاست.
افزایش بیکاری میزان افسردگی در جامعه را افزایش می دهد، چون یکی از عواملی که باعث افزایش سطح عزت نفس و موفقیت در زندگی می شود، کار کردن است.
بیکاری یکی از بزرگترین مشکلات جامعه امروزی است. برای بسیاری از ما این واقعیت پیش آمده که زمان زیادی را به دنبال کار می گشتیم و در این مدت دچار افسردگی هم شده ایم. خیلی ها ممکن است بر اثر بیکاری ، غمگین و مضطرب شوند و احساس بی حوصلی و بی فایده بودن کنند. افزایش بیکاری میزان افسردگی در جامعه را افزایش می دهد، چون یکی از عواملی که باعث افزایش سطح عزت نفس و موفقیت در زندگی می شود، کار کردن است.
درواقع با واگذار شدن یک مسئولیت شغلی و کسب درآمد، میزان آگاهی فردی و کسب استقلال از اطرافیان، فرد احساس آرامش بیشتری می کند. افراد زیادی در مدت بیکاری خود احساس های ناخوشایندی را تجربه می کنند. افسردگی ناشی از بی کاری، نامی است که کارشناسان برای توصیف حال چنین افرادی به کار می برند.
افرادی که پس از مدتی کار کردن، به دلایل مختلف بی کار می شوند، علاوه بر مشکلاتی که برای پیدا کردن شغل تازه پیدا می کنند، با افسردگی ناشی از احساس بی کاری نیز مواجه می شوند. این افراد فکر می کنند حالا که نمی توانند درآمدی داشته باشند و از نظر اقتصادی با مشکل مواجه هستند، پس فرد مفیدی نیستند و مدام خودشان را سرزنش می کنند و احساس ناراحتی و ناامیدی می کنند.
در این بین زنان خانه دار به شدت در معرض ابتلا به افسردگی ناشی از بی کاری قرار دارند. آن ها به دلایل زیادی از جمله احساس تنهایی، ناامنی اقتصادی و نداشتن برنامه ریزی برای گذراندن اوقات خود، مستعد افسردگی هستند.
اولین علامتی که بعد از بی کاری یک فرد رخ می دهد، افسردگی است. فرد دیگر نسبت به آینده احساس خوبی ندارد و حس عدم امنیت دارد. به خصوص اگر این فرد بی کار، همسر و فرزندانی هم داشته باشد. این امر سبب ایجاد دلخوری، خودخوری، احساس ناراحتی و اندوه در بعضی افراد سبب ایجاد عصبانیت و پرخاشگری نسبت به اعضای خانواده می شود. مشکلاتی که این افراد تجربه می کنند را می توان در چهار دسته علائم جسمی، روانی، هیجانی و رفتاری تقسیم بندی کرد.
علائم جسمی: این علائم معمولا عبارت اند از بی خوابی و بی اشتهایی؛ زیرا فرد در حال فکر کردن مدام به مسایل ناراحت کننده در مورد بی کاری اش است و در نتیجه نمی تواند بخوابد و همین امر سیستم خواب و بیداری او را بر هم می زند و در نهایت دچار بی اشتهایی شدید می شود. تپش قلب و نگرانی و مشکل تنفسی، بیقراری و درد قفسه سینه، علائم دیگری هستند که فرد از خود نشان می دهد.
علائم روانی: احساس گناه و غم فراوان، احساس بی ارزشی و افکار نگران کننده مداوم نسبت به آینده در اغلب این افراد به وجود می آید.
علائم هیجانی: اضطراب علامت هیجانی مهمی در این دسته از افراد است. این اضطراب ناشی از احساس امنیت نداشتن نسبت به آینده است.
علائم رفتاری: انزوای اجتماعی، پرخاشگری و عصبانیت های شدید در بیشتر این افراد دیده می شود.
افسردگی بیکاری موجب انزوای اجتماعی و پرخاشگری می شود
حالا که دانستید بی کاری افسردگی می آورد، اگر بی کارید و افسرده این نکات را رعایت کنید:
1- به خود و توانمندی هایتان ایمان داشته باشید
اگر جامعه توان استفاده از نیروی کار شما را ندارد، نشانه ضعف و ناتوانی شما نیست. فراموش نکنید گاهی تغییرات شغلی یک فرصت به حساب می آیند و در فاصله بین از دست دادن شغل قبلی و پیدا کردن یک شغل جدید، می توانید به یادگیری مهارت های تازه بپردازید.
2- شغل افسانه ای را کنار بگذارید
اغلب افراد تصور رویاگونه ای از آینده شغلی خود دارند، اما نمی توان از ابتدا به شغل دلخواه رسید. تا حد امکان انتظارات خود را تعدیل کنید و بدانید برای رسیدن به هدف، باید از پله اول شروع کرد و با تلاش و به مرور پیشرفت کرد.
3- با دوستان خود در ارتباط باشید
از دیگران بخواهید که در یافتن شغل به شما کمک کنند. برای کمک با دوستان خود تماس بگیرید. ایجاد شبکه ارتباطی با دیگران می تواند از لحاظ عاطفی برای شما سودمند باشد.
4- مسئله بی کاری را به حالت عادی در بیاورید
شما تنها فرد بی کار در این دنیا نیستید. اگر بپذیرید که بی کاری مسئله ای موقتی است و با تلاش و تکیه بر توانایی های تان می توانید این دوره سخت را بگذرانید، مسئله به حالت عادی بر می گردد.
5- برنامه ریزی داشته باشید
اگر شما کار قبلی خود را از دست داده اید، به این معنی نیست که دیگر نتوانید به دنبال شغل دیگری باشد. برنامه ریزی کنید که در روزهای آتی باید به چه مکان هایی برای یافتن شغل سر بزنید و با چه کسانی قرار ملاقات بگذارید. هر اقدامی هر چند کوچک در این زمینه باعث می شود نسبت به ادامه مسیر انگیزه پیدا کنید.
6- خود را شکست خورده ندانید
این که هر روز و دائم از خودتان انتقاد کنید، به بدتر شدن وضعیت دامن می زند با این فکر که خود را شکست خورده می دانید، چالش کنید و به توانمندی های خود برگردید.
7- دائم به گذشته فکر نکنید
این وضع که مدام فکر کنید که چرا این اتفاق برای من افتاد هیچ دردی را دوا نمی کند. اگر این افکار به ذهن شما می آید به خودتان بگویید، آیا با این افکار به جایی می رسم؟ یا مشکلی از من حل می شود؟
سرزنش کردن و برچسب زدن کمکی به شما و فرد بیکار نمی کند
سعی کنید احساس رنجی که فرد بی کار تحمل می کند را بپذیرید و راهکاری برای مقابله با آن پیدا کنید. شاید مهم ترین کاری که شما می توانید برای این افراد انجام دهید، آن است که آن ها را از انزوای اجتماعی دربیاورید و دست از سرزنش کردن بردارید.
1- درباره اتفاق پیش آمده صحبت کنید
خیلی از افراد بی کار احساس شرم می کنند و فکر می کنند دیگران آن ها را طرد کرده اند و به آن ها توجهی ندارند. مهم است که یک دوست یا یکی از اعضای خانواده، فضایی را برای صحبت کردن با این فرد در نظر بگیرد و با او همدلی کند.
2- به جمع خانوادگی دعوتش کنید
خیلی افراد چون احساس شرم و ناراحتی از مسئله بی کاری خود می کنند، فکر می کنند باید خود را از دید دیگران پنهان کنند و خود را منزوی کنند. خیلی مهم است که اعضای خانواده مانند سابق این افراد را در جمع خانواده بپذیرند و مانند سابق با آن ها رفتار کنند.
3- سرزنش نکنید
این که شما فرد بی کار خانواده را سرزنش کنید و خطاهای گذشته او را به یادش بیاورید، راه حل درستی نیست. برچسب زدن نیز یکی دیگر از کارهایی است که افراد خانواده در این مواقع انجام می دهند. حتی اگر حق با شماست، سرزنش کردن و برچسب زدن قدمی از پیش نمی برد.
4- او را تشویق کنید
تبدیل سرزنش و برچسب گذاری به تشویق فردی بی کار برای هر قدمی که به دنبال شغل می گردد، فرصت مناسبی است تا این فرد بداند که شما همیشه همراه او هستید و او را تنها نمی گذارید.
استرس چیزی است که همه ی ما روزانه با آن سر و کار داریم. برای اداره ی یک کسب و کار موفق، باید نقش های زیادی بر عهده گرفت و کار های زیادی را به انجام رساند، این نقش ها و کار ها را باید در کسری از ثانیه عوض کرد و در هر زمان پتانسیل انجام چند کار با هم را داشت.
مجله تصویر زندگی : استرس چیزی است که همه ی ما روزانه با آن سر و کار داریم. برای اداره ی یک کسب و کار موفق، باید نقش های زیادی بر عهده گرفت و کار های زیادی را به انجام رساند، این نقش ها و کار ها را باید در کسری از ثانیه عوض کرد و در هر زمان پتانسیل انجام چند کار با هم را داشت.
به همین دلیل استرس آنقدر با زندگی روزمره ی ما گره خورده است که اصطلاح «مدیریت استرس»، این روزها به اصطلاح شناخته شده ای تبدیل شده است. به نقل از کلینیک Mayo، «استرس یک واکنش روانی و فیزیکی طبیعی نسبت به فشار های روزافزون زندگی است». مسئولین این کلینیک درباره ی ساز و کار استرس نیز توضیح می دهند احساسی که ما هنگام تجربه ی این واکنش داریم ناشی از سیستم اخطاری است که در مغز ما شکل می گیرد و برای محافظت از ما طراحی شده است.
«وقتی مغز تهدیدی را شناسایی می کند برای ترشح انبوهی هورمون به بدن سیگنال می فرستد تا قابلیت شما برای واکنش نشان دادن به آن تهدید را به حداکثر برساند. به این می گویند پاسخ جنگ یا گریز». با اینکه استرس بخشی طبیعی از زندگی به شمار می رود، هیچ کس نمی تواند در درازمدت با آن به زندگی خود ادامه دهد، چرا که هم به سلامت جسمانی و هم به تمرکز فرد آسیب جدی وارد می کند. به همین دلیل است که باید برای کاهش تأثیر آن بر روی زندگی و کسب و کار خود راهی بیابید؛ در غیر این صورت با تبعات آن مواجه خواهید شد. دکتر جوئل لوی و میشل لوی، بنیانگذاران Wisdom at Work به ۷ استراتژی رسیده اند که به افزایش انعطاف پذیری و مقاومت در برابر استرس کمک می کنند. این ۷ استراتژی را در ادامه خواهید خواند.
۱- برقراری تعاملات سنجیده را تمرین کنید
هنگام صحبت کردن با دیگران، خیلی راحت ممکن است ذهن شما درگیر افکار درونی خودتان شود. تعاملات سنجیده یعنی هنگام صحبت کردن با هر کسی، قابلیت «ماندن در لحظه» را در خود پرورش دهید. روی شخصی که با او صحبت می کنید متمرکز شوید، این کار را تکرار و همان لحظه را تجربه کنید.
۲- اجازه ندهید استرس شما انباشته شود
بدنتان به شما خواهد گفت به چه چیزی احتیاج دارد و تنها زمانی عملکرد صحیح خود را در پیش می گیرد که تسکین لازم را برای آن فراهم کرده باشید: هر کسی هنگام گرسنگی غذا می خورد و هنگام تشنگی آب می نوشد. اگر دردی در بدن خود احساس می کنید، علامت آزاردهنده ی آن را نادیده نگیرید. به دنبال راهی برای تسکین دادن آزردگی حاصل از آن باشید. حین کار کمی به خود استراحت بدهید، یک چرت کوتاه بزنید، کمی نرمش کنید، و یا بدن خود را از لحاظ پزشکی چکاپ کنید. ببینید چه کاری بیشتر به تسکین شما می انجامد، سپس آن را به صورت مرتب انجام دهید.
۳- به خودتان توجه کنید
در طول روز چند بار کار را متوقف و توجهتان را روی خودتان متمرکز کنید. از رایانه فاصله بگیرید و با تمرینی مثل مراقبه ای کوتاه، تمرکز خود را به زندگی خودتان معطوف دارید. در لحظه زندگی کنید و همیشه جویای حال و روز خودتان باشید.
۴- تنفس عمیق را تمرین کنید
تنفس عادی هر کسی در مواجهه با استرس ممکن است حالتی غیر عادی و نامنظم به خود بگیرد. وقتی احساس کردید در حال قرار گرفتن در معرض استرس هستید، نفس های عمیق بکشید. چشم های خود را ببندید، ریه های خود را تا جایی که جا دارد از هوا پر کنید و سپس این هوا را به آرامی بیرون بدهید. این کار را در طول روز چند بار تکرار کنید.
۵- مهربان تر باشید
شما هم به احتمال زیاد مثل هر انسان نوع دوستی با دیگران مهربان هستید. اما آیا با خودتان هم مهربان هستید؟ به خودتان سخت نگیرید و اگر برای صرف ناهار به زمان بیشتری احتیاج دارید این فرصت را در اختیار خودتان قرار دهید. یا مثلاً اگر امکان دارد یک روز بیشتر مرخصی بگیرید. چند ساعت زودتر ترک کردن محل کار دنیا را به آخر نمی رساند.
۶- محدوده ی تعادل خود را پیدا کنید
به دنبال این باشید که میان فرسودگی (چالش های بیش از حد) و از کار افتادگی (بی انگیزگی مفرط) نقطه ی تعادل خود را پیدا کنید. اگر تنها با هدف کسب درآمد کار کنید، در نهایت انگیزه ی خود را از دست خواهید داد. از طرف دیگر اگر کارتان را دوست داشته باشید، اما نتوانید درآمد مورد نیاز خود را کسب کنید باز هم دچار بی انگیزگی خواهید شد. باید سعی کنید محدوده ی تعادلی در این بین برای خود بیابید که رضایت شما را نیز جلب کند.
۷- دقت کنید کار و زندگی تان هدفمند باشد
به محض آنکه متوجه شدید کجا می توانید بیشترین اثرگذاری را داشته باشید، هر کاری از دستتان بر می آید انجام دهید تا به این هدف خود وفادار بمانید. مدیریت استرس محیط کار را یک شبه نمی توان فرا گرفت. باید فرصت بیشتری به خودتان بدهید و صبور باشید. فقط این را مد نظر داشته باشید که همیشه نمی توانید اتفاقاتی که برایتان می افتد را کنترل کنید، اما کنترل واکنش خود نسبت به این اتفاقات و چگونگی دست و پنجه نرم کردن با این موقعیت ها در دستان کسی جز خودتان نیست. از همه مهم تر این است که یاد بگیرید روی تنها چیزی که همیشه کنترلش را دارید متمرکز بمانید: خودتان.